مداد سیاه

متن مرتبط با «برای» در سایت مداد سیاه نوشته شده است

برای حق طلبی با هشتگ

  • در هیاهوی واژه‌ها در هیاهوی حروف انتزاعدر هیاهوی اشک‌های بی‌قطرهدر هیاهوی نزاعی که بی فریادبی گره‌ای بر مشتشهر زنجیر سکوت بسته بود بر گلوی شبسپیده دمید صبح با ترس گلوله‌ای رسیددر هیاهوی حروف انتزاعماند یک لکه‌ی خون به تن شهر بی صدا, ...ادامه مطلب

  • برای ویس

  • زندگی زنجره‌ی عشق و عذاب و آه استزندگی در نگهش گه شادی‌ستگه غمش افزون استزندگی پیچش تکراری دل در دام استشعر من از قلمم می‌چکد و یادم آرد که در آن تابستاندر همان گرمایی که تو هم میدانیما دو تا دخترکان پر شورته آن جاده‌ی پر ز درختخنده‌هامان دل تاریک جهان را بشکستمن تو را در نگهمبا همان لبخندتبا همان رویای بی ترست می‌سازمآن زمانی که رهت پیچ نداشتآن زمانی که خم جاده‌هابا دلت کار نداشتآه اما چه‌کنم هنگامیکه دو گوشم هر دمز صدایت که کمی می‌لرزدمی‌گویدآه اما چه کنم که زمان، که جهان، که گهی باد و گهی هم طوفانخبر از ریزش کوه قلبت می‌آردمن از این چاله‌ی پر موش و کثیفمن ازینجا که دو دستم کوتاهو دو پایم را,برای,ویس ...ادامه مطلب

  • برای من نوشت

  • من چندین نفرم. این رو صفحه‌ی اول دفتری نوشتم که هدیه گرفته بودم. منی که قشنگ می‌خنده و سعی می‌کنه با نگاهش حرفایی بزنه. منی که ته دلش یه شیطنت عجیبی هست. منی که براش مهم نیست اگه بقیه فکر می‌کنن راهشو بلد نیست. می‌دونه چه‌طور آدما رو به‌خودش جذب کنه.  منی که دائما می‌خواد قوی باشه. هنوز بعد ماه‌ها مسئوله و مادرانه مراقبت می‌کنه، از کسی که عشقش بیماریه. مثل یه بچه اسب نحیف نوازشش می‌کنه، تا بزرگ بشه و لگد بزنه. منی که ساعت‌ها پشت یک میز می‌شینه و بدون هیچ تلاشی پای هر حرفی نظری می‌ذاره و خوب گوش می‌کنه و خوب حرف می‌زنه و بیست و یک سالگی‌ش، همه‌اش سی ساله‌تر میشه. منی که به جمله‌ی تو باهوش‌ترین ,برای,نوشت ...ادامه مطلب

  • برای خستگی این روزها، و صبر تو

  • برای تو در سکوتشعری نوشته ام و این استوار تر از هر آنچه بوده است که تا کنون گفته یا شنیده امبرای تو کوهی ساخته ام که عبور از آن دشوارترین عبور هاستو هر گاه به میانه ی راه میبینمتبا خودم فکر میکنمکه هیچ کس هرگز این چنین برای رسیدن نجنگیده است و برای خودم برای خودم از اشک سیلابی ساخته ام تا از هر آنچه که دربند پیچیده است رها شوم و سر انگشتان تو نوازشی ست که راه را هموار میکندبرای خودم برای خودم از جنون بیابانی به پا کرده ام طوفانی گردبادیو تمام مسیر را دویده امفریاد کشیده امهمه چیز و همه کس را به هم آمیخته ام تا در آن هنگام که به چشمان تو می نگرمدر, ...ادامه مطلب

  • برای مامان ساقی من ..

  • ساقی ام اندوه شب از ما گریخت اینک از خورشید صبح هنگام گویرفته بازم سوز سرمای خزان از بهار و از گل و پروانه گوی ساقی ام پیمانه ای دیگر بریز جام ها اینک به غم آلوده نیست می بزن تا شوق در ما بشکفد اشک هامان از سر افسوس نیست , ...ادامه مطلب

  • برای بابا مهران

  • قهرمان خاطرات کودکیقهرمان روزهای شوم و پر تکرار و تلخ و بی کس و خاکستریدست هایت را به سویم باز کنگونه ام را پر ز بوسه های بی هنگام کن قهرمانمقهرمان قصه های دیربازدوری ات بس قاصد پایان ره باش و دلم را شاد کن, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها