برای من نوشت

ساخت وبلاگ
من چندین نفرم. این رو صفحه‌ی اول دفتری نوشتم که هدیه گرفته بودم. 
منی که قشنگ می‌خنده و سعی می‌کنه با نگاهش حرفایی بزنه. منی که ته دلش یه شیطنت عجیبی هست. منی که براش مهم نیست اگه بقیه فکر می‌کنن راهشو بلد نیست. می‌دونه چه‌طور آدما رو به‌خودش جذب کنه.  
منی که دائما می‌خواد قوی باشه. هنوز بعد ماه‌ها مسئوله و مادرانه مراقبت می‌کنه، از کسی که عشقش بیماریه. مثل یه بچه اسب نحیف نوازشش می‌کنه، تا بزرگ بشه و لگد بزنه. 
منی که ساعت‌ها پشت یک میز می‌شینه و بدون هیچ تلاشی پای هر حرفی نظری می‌ذاره و خوب گوش می‌کنه و خوب حرف می‌زنه و بیست و یک سالگی‌ش، همه‌اش سی ساله‌تر میشه. منی که به جمله‌ی تو باهوش‌ترین دختری هستی که دیدم، سخاوتمندانه لبخند می‌زنه. 
منی که اجازه می‌ده یه دختر بچه‌ی کوچولو باشه و برای سرگرم کردن هم‌بازی بیچاره‌ش از خودش بازی می‌سازه. بیا فکر کنیم که توی یه فیلمیم. بیا فکر کنیم که اینجا صحنه‌ی اجرای موسیقی زنده‌ست. بیا توی دلمون حرف بزنیم. بیا به بچه گربه‌ها غذا بدیم. هر بار که اون نگاه مظلومانه و ترسو رو می‌بینه، سریع سرش رو می‌گردونه. 
منی که از عذاب وجدان چشم‌هایی که یک روز آزار مداومش بود، لذت می‌بره. جمله‌ها رو طوری کنار هم می‌چینه که عصبانی‌ش کنه. منی که هر روز بیشتر به بیمارهای روانی تبدیل میشه. بیشتر حرف‌های نیش‌دار می‌زنه. بیشتر دروغ به‌هم می‌بافه، تا اون چشم‌ها، یه روز، به‌خاطرش گریه کنن. تا از غرور اون آبی لعنتی کمی، فقط کمی کم شه.
و منی که به تو فکر می‌کنه. منی که ضعیف و بیچاره، مقابلت قد خم می‌کنه. منی که هر روز ازت متنفر می‌شه و بعد دوستت می‌داره. منی که برات آواز می‌خونه و شاعر میشه و می‌نویسه. منی که نه قدرتی داره و نه جذبه‌ای و نه شیطنتی و نه هوشی. منی که مثل یک لاشه منتظر خورده شدنه. منی که به‌خاطر رسیدن به دستات ساعت‌ها پیاده راه میره و نمی‌رسه. 

و من نمیدونم که من کدوم این آدم‌هام. نمیدونم من تنبلی هستم که کلاس‌هاش رو کنسل می‌کنه تا کمی بیشتر بخوابه و یا من دیوانه‌ای که در طول روز سه جا کار می‌کنه. منی که ۱۲ شب خسته از سر کار می‌رسه و باز هم کار می‌کنه و یا منی که پتو رو از روی سرش کنار نمی‌زنه. منی که سر همه داد می‌کشه و یا منی که به همه محبت می‌کنه. من که پر از امیده یا منی که به خودکشی فکر می‌کنه. منی که سیگار رو ترک می‌کنه یا منی که به قرص آرام بخش معتاد میشه. منی که لاک قرمز می‌زنه یا منی که عینک داره و آشفته‌ست.

+ نوشته شده در  پنجشنبه نوزدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 2:11 AM  توسط دایره  | 
مداد سیاه...
ما را در سایت مداد سیاه دنبال می کنید

برچسب : برای,نوشت, نویسنده : 5dayereh96a بازدید : 37 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:02