من
اگر که آخرین زن زمین بودم شاید
و اگر که اولین
شاید
بودم من اگر
نه
من اگر که تنها بودم، یکتا
زنترین زن تنهای زمین بودم اگر که من
شاید
کبودی نگاهم را میشد
شست از کبود
و از خموش
و از تاریکی گاه درخشان تک ستاره وار
شاید که اخت میگرفتم
یک شب
نشسته بر پلهی خانهای من
اگر که بودم تنها
زن
در این جهان
با عشق
و میشد که شاید بگویم
آن زمان که دوخته بودم این کبود را
در آن سیاه
که دوستت دارم من
و نه اما کنون
که من ترسیده و خستهام شاید
و شاید کمی کبود
همچون نگاهم
که گفته بود روزی کسی به من
ساده است مثل درخت سیب
و گفته بودی روزی دیگری
که خمار است
همچون درخت کاج
و شاید گفته باشد کس دگر
که راز آلوده است
شبیه همین زمین
و من ذوستت دارم را سخت
چه سخت
سختتر حتی
نگفتم
که نیستم من
زن
تنها
اولین
شاید اگر که
نه
آخرین
نیستم
شاید
تنها کمی
در میانهای
برچسب : نویسنده : 5dayereh96a بازدید : 73